هوش مصنوعی: شاعر از رنج و آشفتگی خود پس از رفتن معشوق می‌گوید و از بی‌وفایی و ترک ناگهانی او شکایت می‌کند. او مقایسه‌ای بین رفتار معشوق خود و رفتار یوسف با پدرش انجام می‌دهد و بیان می‌کند که حتی یوسف نیز چنین رفتاری با پدرش نکرد. شاعر تأکید می‌کند که ترک معشوق و فراموش کردن او غیرممکن است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و شکایت از جدایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های تاریخی مانند اشاره به داستان یوسف و پدرش نیازمند سطحی از بلوغ فکری است.

شمارهٔ ۲۹۱

بخشم از من گذر کردی و رفتی
چه وه بود اینکه سر کردی و رفتی

ز فکر رفتنت آشفته بودم
مرا آشفته تر کردی و رفتی

خبر کردی مرا از رفتن خویش
ز خویشم بی خبر کردی و رفتی

نکرد آن با پدر یوسف ز رفتن
که با من ای پسر کردی و رفتی

چه بد دیدی ز وضع من که با من
چنین قطع نظر کردی و رفتی

نه تنها عزم رفتن کرد جان‌ها
تو چون عزم سفر کردی و رفتی

رفیق و ترک تو کردن محالست
تو ترک او اگر کردی و رفتی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.