هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و ناامیدی‌های خود می‌گوید و امیدوار است که خداوند یا فرد دیگری به او کمک کند. او از بی‌عدالتی و جفای دیگران شکایت دارد و احساس می‌کند که فریادها و ناله‌هایش بی‌فایده بوده‌اند. با این حال، هنوز امید دارد که روزی کسی به دردهایش رسیدگی کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند ناامیدی، ظلم و درخواست کمک است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این مفاهیم نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۹۲

ز تست ما را امید یاری به توست ما را امیدواری
خدا امید ترا برآرد امید ما را اگر برآری

گذشت عمری که هست کارم شبان و روزان فغان و زاری
ز جور یاری که هست کارش بیار خصمی به خصم یاری

گذشت کارم ز کار همدم مجوی درمان مخواه مرهم
چه نفع درمان به درد مهلک چه سود مرهم به زخم کاری

بود که روزی رسی ز راهی به خسته‌جانی کنی نگاهی
نهاده‌ام دل به دردمندی گرفته‌ام خو به خاکساری

به عجز گفتم ترا شود دل به رحم مایل ولی چه حاصل؟
نداد سودی فغان و ناله نکرد کاری خروش و زاری

رفیق با من جفا و جورش نباشد اکنون که هست با من
همیشه شغلش ستیزه‌جویی مدام کارش ستم‌شعاری
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.