هوش مصنوعی: این شعر از زبان عاشقی محروم و دلشکسته بیان می‌شود که از معشوق خود گله دارد. شاعر از این که معشوق او را از خود رانده و به دیگران توجه کرده، شکایت می‌کند. او از جفاها و بی‌وفایی‌های معشوق می‌گوید و در عین حال، با طنز تلخی می‌پذیرد که این رفتارها را «نکو» توصیف می‌کند. همچنین، شاعر از رقیبان و دیگرانی که مورد لطف معشوق قرار گرفته‌اند، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ی پیچیده، احساسات عمیق و نگاه انتقادی به روابط است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از طنز تلخ و بیان احساسات شدید مانند اندوه و حسرت، مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۹۴

مرا محروم از آن آستان کردی نکو کردی
رقیبان را دران کو پاسبان کردی نکو کردی

مرا راندی ز محفل غیر را دادی بمحفل جا
مرا غمگین و او را شادمان کردی نکو کردی

ز لطف اغیار را از جور ما را تا توانستی
توانا ساختی و ناتوان کردی نکو کردی

بزندان فراق خویش و در گلزار وصل خود
مرا و غیر را پیر و جوان کردی نکو کردی

مرا دادی نوید وصل او را نیز از وصلت
مرا ناکام و او را کامران کردی نکو کردی

ز پیش چشمم ای سرو روان رفتی و از حسرت
ز چشم خونفشانم خون روان کردی نکو کردی

بحرف مدعی با من جفا کردی و بد گفتی
چنین گفتی نکو گفتی چنان کردی نکو کردی

نکو کردی که هم کردی جفا و هم وفا اما
جفا با من وفا با دیگران کردی نکو کردی

شدی یار رقیبان و رفیق بیدل و دین را
رفیق ناله و یار فغان کردی نکو کردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.