هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و بی‌قراری دلش سخن می‌گوید. او از ناتوانی تن و بی‌تابی دلش می‌نالد و امیدوار است که یاری بیابد تا آرامش به زندگی‌اش بازگردد. غم و اندوه ناشی از دوری معشوق، او را به گریه و ناله واداشته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۹۶

خوشا روزی و حبذا روزگاری
که یاری نشیند به پهلوی یاری

بتن ناتوان و بدل بی قرارم
که از درد یاری و داغ نگاری

تن ناتوانم ندارد توانی
دل بی قرارم ندارد قراری

مپرس از شب و روز من کز غم تو
دل خسته ای دارم و جان زاری

چه پرسی ز کارم که دور از تو دارم
نه جز گریه شغلی نه جز ناله کاری

برآید امید تو امید گاها
برآری گر امید امیدواری

رفیق از گل و سروم آسوده دارد
بت سروقدی مه گلعذاری
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.