۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۱

از آن در سینه از من کینه داری
که مهر دیگری در سینه داری

ز غیر من نمی دانم چه دیدی
که با او مهر و با من کینه داری

اگر نه عاشق رخسار خویشی
چرا دایم به کف آیینه داری

غم دیرین خورم تا چند ساقی
بیاور گر می دیرینه داری

بده می شنبه و آدینه تا چند
حساب شنبه و آدینه داری

چه حاصل گر نداری نقد عرفان
ز گوهر گر دوصد گنجینه داری

رفیق آخر روی عریان ز عالم
اگر اطلس اگر پشمینه داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.