هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و کینه‌ای که معشوق به او دارد سخن می‌گوید و از این که معشوق به جای او به دیگری مهر می‌ورزد، اظهار ناراحتی می‌کند. او همچنین از گذشت زمان و بی‌فایده بودن حساب روزها بدون عشق حقیقی می‌گوید و در پایان به بی‌ارزشی مال و ثروت در برابر عشق و دوستی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و گذشت زمان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۰۱

از آن در سینه از من کینه داری
که مهر دیگری در سینه داری

ز غیر من نمی دانم چه دیدی
که با او مهر و با من کینه داری

اگر نه عاشق رخسار خویشی
چرا دایم به کف آیینه داری

غم دیرین خورم تا چند ساقی
بیاور گر می دیرینه داری

بده می شنبه و آدینه تا چند
حساب شنبه و آدینه داری

چه حاصل گر نداری نقد عرفان
ز گوهر گر دوصد گنجینه داری

رفیق آخر روی عریان ز عالم
اگر اطلس اگر پشمینه داری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.