هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری و مهجوری سخن می‌گوید و با توصیف زیبایی‌های معشوق، از رنج‌های خود می‌نالد. او از مستی و شراب به عنوان تسلی‌بخش یاد می‌کند و از معشوق به عنوان طبیب دل‌های شکسته نام می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعاره‌های شراب و مستی است که برای مخاطبان با درک ادبی بالاتر مناسب می‌باشد.

شمارهٔ ۳۰۲

به لب رسیده مرا جان ز محنت دوری
فغان ز محنت دوریّ و درد مهجوری

زهی ز طره تو تیره عنبر سارا
زهی ز چهره تو منفعل گل سوری

ز پرده مست برآ تا کنند زاهد و شیخ
بدل به جامه مستی لباس مخموری

طبیب من تو که چون یوسف از تو بس زن و مرد
نجات یافته از رنج پیری و کوری

چه حالتست که از تو نصیب و قسمت من
همیشه خستگی است و مدام رنجوری

رفیق را لب میگون و نرگس مستت
بود می عنبیّ و شراب انگوری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.