هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق به می و میخانه سخن می‌گوید و از زاهد و بهشت دوری می‌جوید. او خود را عاشق شراب و گرمای آن می‌داند و از هر چیزی جز می و جام بی‌نیاز است. شاعر همچنین به نمادهایی مانند کوثر، خضر، و جام جم اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که برای او شراب برتر از همه‌ی این‌هاست.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مضامین شراب‌خواری و عرفان است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق این مفاهیم نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۴

اگر رود سر من چون حباب بر سر می
نمی رود ز سر من هوای ساغر می

تو و بهشت و من و میکده برو زاهد
تراست گر می کوثر مراست کوثر می

من آن حریف سمندر طبیعتم که مرا
دماغ تر نشود جز به آتش تر می

چه غم ز گردش مهر و مهم به میخانه
هلال جام بود تا به دور اختر می

ز جام جم اگر آب خضر دهند مرا
که این به جای میست آن به جای ساغر می

نه جام جم به بر من بود مقابل جام
نه آب خضر بود پیش من برابر می

به من که تفته روانم ز تاب رنج خمار
به من که سوخته جانم ز سوز اخگر می

بده پیاله ای از آب جانفزای شراب
بیار جرعه ای از راح روح پرور می

رفیق روز و شب از مهر و ماه مستغنی است
ز نور جوهر جام و صفای گوهر می
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.