هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و جفای معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که با وجود همه ناملایمات، باز هم از معشوق دوری نمی‌کند و به امید دیدار اوست. همچنین، از تغییر حال خود از امیری به فقیری و از شاهی به گدایی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۰۶

بندم از بند جدا گر تو جفا پیشه نمایی
ننمایم ز تو دوری نکنم از تو جدایی

تویی آن طایر قدسی که ز دام غم عشقت
نه بشر راست خلاصی نه ملک راست رهایی

تا به کی چشم به راهت به سر ره بنشینم
به امیدی که تو از راه بیایی و نیایی

از تو زیباست به من جور و جفا لیک نه چندان
که شوی بر سر من شهره به بی مهر و وفایی

بگشا زلف دو تا را و بیاموز نگارا
به هوا نافه‌گشایی به صبا غالیه‌سایی

داند احوال رفیق از تو جدا آنکه فتاده
ز امیری به فقیری وز شاهی به گدایی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.