هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌وفایی و جفای یار خود شکایت می‌کند و بیان می‌کند که با وجود آگاهی یار از رنج و غم او، همچنان به راه خود ادامه می‌دهد و روش دلداری و وفاداری را نمی‌داند. شاعر تأکید می‌کند که دانستن راه جفا بدون آگاهی از وفاداری بی‌فایده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و شکایت از بی‌وفایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۰۷

جفاکارا به یاران جز جفا کاری نمی‌دانی
نمی‌دانم چرا رسم و ره یاری نمی‌دانی

چو می‌بینی مرا با آنکه یقین حالم
تغافل می‌کنی زان سان که پنداری نمی‌دانی

به این شادی که می‌دانی طریق دلبری اما
چه سود از دلبری چون رسم دلداری نمی‌دانی

غم خود با تو گفتم تا تو غمخوارم شوی لیکن
نخوردی چون غمی هرگز تو غمخواری نمی‌دانی

جفاکاری بسی می‌دانی ای جان رفیق اما
جفاکارا چه حاصل چون وفاداری نمی‌دانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.