هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، وفاداری، رنج‌های عاشقانه و بی‌وفایی می‌پردازد. شاعر از بی‌توجهی معشوق و ناآگاهی او از دردهای عاشق شکایت می‌کند و وفاداری خود را در مقابل بی‌وفایی معشوق قرار می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد یا باعث سردرگمی آن‌ها شود.

شمارهٔ ۳۰۸

جفاکاری تو یارا جز جفاکاری چه می‌دانی؟
طریق یاری، آیین وفاداری چه می‌دانی؟

به یاری دل ندادی هرگز از نامهربانی‌ها
طریق مهربانی شیوهٔ یاری چه می‌دانی؟

نه در قیدی اسیری و نه در دامی گرفتاری
غم و درد اسیری و گرفتاری چه می‌دانی؟

ز کس نام وفا ای بی‌وفا هرگز چو نشنیدی
چه می‌دانی وفاداری؟ وفاداری چه می‌دانی؟

من از درد تو رنجورم، من از داغ تو بیمارم
تو رنجوری چه می‌فهمی؟ تو بیماری چه می‌دانی؟

به مهد ناز شب‌ها کاینچنین آسوده در خوابی
بلا و محنت شب‌ها و بیداری چه می‌دانی؟

رفیق از جور جانان گر به زاری می‌سپاری جان
ز جانان دوری از دلدار بیزاری چه می‌دانی؟
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.