هوش مصنوعی:
این متن بیانگر سردرگمی و دوگانگی شاعر در انتخاب بین کفر و دین، توحید و شرک، و عشق زمینی و معنوی است. شاعر از تعلقات مذهبی و دنیوی فاصله گرفته و خود را درگیر عشقی سرکش و بیقرار میبیند که او را از هر دو جهان جدا کرده است. او به دنبال دل شکیبایی است که بتواند این عشق را تحمل کند و از زیبایی معشوق چشم نپوشد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند شک در باورهای مذهبی و عشق سرکش ممکن است برای مخاطبان جوان تر نامناسب یا سختفهم باشد.
شمارهٔ ۱
فلک سرگشته تر گردد که با ما
ندارد هرگز آهنگ مدارا
چو بختم باژگون افتد که چون خویش
به دوران داردم پیوسته دروا
نه ازتوحید آسودم نه از شرک
نه طرف از کعبه بستم نه کلیسا
ز مستوری چه لافم یا ز مستی
نه کام از فسق حاصل شد نه تقوی
مرا کیشی برون از کفر و دین به
نه مسلم رهبرم باید نه ترسا
خدا را ناید از بیدل صبوری
دلی باید که تا پاید شکیبا
به صد جهد آخر از سودای عشقش
شدم چون حسن او در پرده رسوا
به کیش عشقم این زشت است باری
که بر دوزم نظر زان روی زیبا
نبندم دیده از دیدار خورشید
روا نبود که وامانم ز حربا
سراپا در منش بین تا بدانی
تهی از خود پرم از وی سراپا
صفایی من کیم کز عشق سرکش
خرد را گشت مشت خودسری را
ندارد هرگز آهنگ مدارا
چو بختم باژگون افتد که چون خویش
به دوران داردم پیوسته دروا
نه ازتوحید آسودم نه از شرک
نه طرف از کعبه بستم نه کلیسا
ز مستوری چه لافم یا ز مستی
نه کام از فسق حاصل شد نه تقوی
مرا کیشی برون از کفر و دین به
نه مسلم رهبرم باید نه ترسا
خدا را ناید از بیدل صبوری
دلی باید که تا پاید شکیبا
به صد جهد آخر از سودای عشقش
شدم چون حسن او در پرده رسوا
به کیش عشقم این زشت است باری
که بر دوزم نظر زان روی زیبا
نبندم دیده از دیدار خورشید
روا نبود که وامانم ز حربا
سراپا در منش بین تا بدانی
تهی از خود پرم از وی سراپا
صفایی من کیم کز عشق سرکش
خرد را گشت مشت خودسری را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.