هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق یار خود میگوید و از روزگار تاریک خود در زمان دوری از معشوق شکایت میکند. او امیدوار است که با آمدن یار، روزهای تاریکش به روشنی تبدیل شود و از عشق و وفای معشوق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای گروههای سنی پایین دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۳۴
باشد از آنروز طالعم فیروز
که در آیی به چهر مهر افروز
روز روشن شود مرا شب تار
به محرم در آیدم نوروز
سال ها ز آب و تاب دیده و دل
در فراق تو هر شبم تا روز
بر زمین ریخت اشک کوکب ساز
بر فلک رفت آه کیوان سوز
گرنه از جان و سر عزیزتری
تو بدان طلعت ستاره فروز
سر به پایت چرا نهم هر شب
جان برایت چرا دهم همه روز
حیفم آید ترا که بار آیی
خشم پرور ستمگری کین توز
قهر بر ما مران که کس نکند
جور با دوستان مهر اندوز
به جفا از تو رو نگرداند
از صفایی وفای عهدآموز
که در آیی به چهر مهر افروز
روز روشن شود مرا شب تار
به محرم در آیدم نوروز
سال ها ز آب و تاب دیده و دل
در فراق تو هر شبم تا روز
بر زمین ریخت اشک کوکب ساز
بر فلک رفت آه کیوان سوز
گرنه از جان و سر عزیزتری
تو بدان طلعت ستاره فروز
سر به پایت چرا نهم هر شب
جان برایت چرا دهم همه روز
حیفم آید ترا که بار آیی
خشم پرور ستمگری کین توز
قهر بر ما مران که کس نکند
جور با دوستان مهر اندوز
به جفا از تو رو نگرداند
از صفایی وفای عهدآموز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.