هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق ناکام می‌گوید و زندگی در فراق را بی‌معنا می‌داند. او از زخم‌های عشق و رنج دوری می‌نالد، اما در عین حال، عشق را با تمام سختی‌هایش می‌ستاید و حتی مرگ در راه معشوق را به زندگی بدون او ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خون تپیدن' و 'زخم تیغ' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۱۸

هر شبم چون شمع در بزمت به زاری سر بریدن
به که ناکام از سر کویت به خواری پا کشیدن

زندگی چبود به هجران پیش رویت، هست ما را
لذتی بر خاک خفتن دولتی در خون تپیدن

سرخوشم برخون خویش اما امان از زخم کاری
کز قفای قاتلم گامی دو نگذارد دویدن

سر به زیر بال در کنج قفس یا قید دامی
به که بهر آشیان در طرف گلزارم پریدن

زخم تیغ آشنا از مرهم بیگانه اولی
از دعای غیر به دشنامم از دلبر شنیدن

لوحش الله چون تو نقشی کی تواندکلک مانی
معنی چندین ملک در ضمن یک صورت کشیدن

ریخت دوارن زهر هجرانت به جام شوربختان
تا به کام دشمن آید لعل شیرینت مکیدن

چشم بگشایم اگر بر لاله بی گلبرگ آن رخ
گل نماید جای خارم در نظر خنجر خلیدن

ز اتفاق باغبانانم صفایی دسترس کو
نوبری ز آن باغ خوردن یا گلی ز آن شاخ چیدن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.