هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان شاعری است که از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از آلودگی‌های دنیوی و دل‌بستگی‌های ناپاک دوری می‌جوید و به دنبال پاکی و رحمت الهی است. او از غم‌ها و اشک‌هایش می‌گوید و آرزو می‌کند که در قیامت مورد لطف خداوند قرار گیرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از مضامین مانند رنج عشق و دوری از دنیا ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۴۶

چون کنم یاد توای دوست من آلوده
نام پاک تو کجا وین دهن آلوده

گرگ عشقت اگرم یوسف دل پاره نکرد
چیست پس ز اشک من این پیرهن آلوده

در قیامت مگرم خلعت رحمت پوشند
ورنه سر بر نکنم از کفن آلوده

گیرم از خلق نهفتم دل ناپاک ولی
خود چه تدبیر کنم با بدن آلوده

دل خونین به کفم ماند و در آن رسته ترا
چون خریدار شوم زین ثمن آلوده

ما بماندیم درین کوی خوشا وقت کسی
که به غربت رود از این وطن آلوده

روی برتابم از این زال که لایق نبود
صحبت همسر پیمان شکن آلوده

دیدی از برگ گلش خار خط آخر سر زد
دست در شوی دلا ز آن ذقن آلوده

آسمان گو پس از این تخم میفشان به زمین
حاصلت چیست ازین مرد و زن آلوده

وصف تنزیه ترا عقل صفایی شیداست
خاک بر فرق من و این سخن آلوده
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.