هوش مصنوعی: این متن یک مرثیه‌ی غم‌انگیز و پراحساس است که در آن شاعر از رها کردن عزیزی در شرایط سخت و دردناک سخن می‌گوید. او از احساس گناه، اندوه و ناتوانی خود در محافظت از آن عزیز می‌نالد و صحنه‌های دلخراشی مانند رها کردن پیکر بی‌کفن در خاک و خون را توصیف می‌کند. متن پر از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق است که بر عمق غم و اندوه شاعر تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن حاوی تصاویر شدیداً احساسی و غم‌انگیز از مرگ و رنج است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق متن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

بند ۵۴

دشمن گرفت سخت سخت و منت واگذاشتم
بر خاک ره فکند تنت واگذاشتم

نسپردمت به خاک دریغا که از قصور
غلطان به خاک و خون بدنت واگذاشتم

همراه کاروان بسرآیی ولی چه سود
پیکر برهنه بی کفنت واگذاشتم

خاکم به سر که برسر خاکت نکرده دفن
عور از ردا و پیرهنت واگذاشتم

صد پشته خار در دل ما از غمت خلید
تا همچو گل درین چمنت واگذاشتم

ای خجلت نگین جم آخر ز جور دور
دیدی به دست اهرمنت واگذاشتم

پیراهنت به چنگل گرگان غره ماند
عریان به کلبه ی حزنت واگذاشتم

در دام چرخ صعوه و سارت زبون و زار
ای عندلیب با زغنت واگذاشتم

ترسم ورق ورق دهدت دست وی به باد
بی باغبان چو نسترنت واگذاشتم

رفتم ز خاک کوی تو ز فرط بی کسی
با روزگار پر فتنت واگذاشتم

بی یاوری معین من آمد که روز رزم
با یک سپاه تیغ زنت واگذاشتم

تا عطرسا فتد همه اطراف کربلا
در خون چو نافه ی ختنت واگذاشتم

آتش به جان ما همه افتاد شعله وار
تا شمع وش در انجمنت واگذاشتم

در تاب و پیچ و شورش سودای کربلا
چون چین زلف پر شکنت واگذاشتم
زین بیش با توام نه مجال تظلم است
نه قوم را به ما ز تظلم ترحم است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۵۳
گوهر بعدی:بند ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.