هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به موضوعات مختلفی مانند جنگ حق و باطل، رنج‌های اهل بیت، فداکاری و شهادت، ظلم و ستم، و همچنین مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند حیات و فنا اشاره دارد. در این شعر از نمادهای تاریخی و مذهبی مانند آل رسول، سبط پیامبر، و خضر استفاده شده است. همچنین، به موضوعاتی مانند بی‌عدالتی، فداکاری در راه حق، و تأثیرات ظلم بر جامعه پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به صحنه‌های خشونت‌آمیز و رنج‌های مذهبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
بند ۶۰
بر پا ستاده قدوه قوم شقا دریغ
بر سر فتاده سبط پیمبر ز پا دریغ
در حرب حق و باطل و توحید شرک شد
آل رسول سخره ی اهل زنا دریغ
فلک نجات رنجه ی جوق دغا فسوس
نوح حیات غرقه ی بحر فنا دریغ
از تشنگی سکندر اقلیم جان هلاک
پنهان به چشمه خضر آب بقا دریغ
با انبساط نهر چه شد کآبروی او
ننهاد کس برابر آبش بها دریغ
بروی کمان کشیده قدر از در خطا
لیک از قضا نکرد خدنگی خطا دریغ
هفتاد و یک تنش همه قربان شدند و باز
از بهر این ذبیح نیامد فدا دریغ
بیگانگی نگر که ز چندین هزار تن
جز تیغ و تیر کس نشدش آشنا دریغ
آن کش وجود موجب ایجادما سوا
غلطان به خون و زنده زید ماسوا دریغ
از تیر و تیغ و دشنه و زوبین و گرز و نی
شد پاره پاره پیکرش از هم جدا دریغ
در خاک و خون محرک افلاک و مانده باز
ساکن به جای خود همه ارض و سما دریغ
آن کو به جود خود دو جهان را وجود داد
خود رفت و ماند ماتمش از بهر ما دریغ
افغان ازین تغابن و افسوس ازین فتن
او تشنه کام گشته و ما زنده وا دریغ
در راه شام قافله ی اهل بیت را
سرهای کشتگان ستم رهنما دریغ
با این عمل به حیرتم از کافری که داشت
دعوی دین و مذهب پیغمبری که داشت
بر سر فتاده سبط پیمبر ز پا دریغ
در حرب حق و باطل و توحید شرک شد
آل رسول سخره ی اهل زنا دریغ
فلک نجات رنجه ی جوق دغا فسوس
نوح حیات غرقه ی بحر فنا دریغ
از تشنگی سکندر اقلیم جان هلاک
پنهان به چشمه خضر آب بقا دریغ
با انبساط نهر چه شد کآبروی او
ننهاد کس برابر آبش بها دریغ
بروی کمان کشیده قدر از در خطا
لیک از قضا نکرد خدنگی خطا دریغ
هفتاد و یک تنش همه قربان شدند و باز
از بهر این ذبیح نیامد فدا دریغ
بیگانگی نگر که ز چندین هزار تن
جز تیغ و تیر کس نشدش آشنا دریغ
آن کش وجود موجب ایجادما سوا
غلطان به خون و زنده زید ماسوا دریغ
از تیر و تیغ و دشنه و زوبین و گرز و نی
شد پاره پاره پیکرش از هم جدا دریغ
در خاک و خون محرک افلاک و مانده باز
ساکن به جای خود همه ارض و سما دریغ
آن کو به جود خود دو جهان را وجود داد
خود رفت و ماند ماتمش از بهر ما دریغ
افغان ازین تغابن و افسوس ازین فتن
او تشنه کام گشته و ما زنده وا دریغ
در راه شام قافله ی اهل بیت را
سرهای کشتگان ستم رهنما دریغ
با این عمل به حیرتم از کافری که داشت
دعوی دین و مذهب پیغمبری که داشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: ترکیب بند
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بند ۵۹
گوهر بعدی:بند ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.
