۹۵ بار خوانده شده

بند ۹۱

هر گه به سیر لاله نظر در چمن کنم
یاد از علی اکبر گلگون کفن کنم

اوراق گل چو بنگرم آمود خاک و خون
نسبت به نعش قاسم خونین بدن کنم

شاخی چو سبز و تازه ز نخلی فتد جدا
گشتن جدا تصور دستی ز تن کنم

یاد از دو دست میر علمدار کربلا
عباس آن دلاور اژدر فکن کنم

تا گشت نخل و نسترنش چنگ سود خاک
حاشا که رای سرو و هوای سمن کنم

جاوید نفس ناطقه لال آید از مقال
گر شرحی از سکینه ی شیرین سخن کنم

گر ممکن آیدم همه کیهان فراز و شیب
در هر قدم به سوگ تو صد انجمن کنم

زانگیز حزن و حسرت و اندوه این عزا
دل ها به سینه ها همه بیت الحزن کنم

تا داغ لعل و جزع تو نقشم بدل شود
نام از بدخش رانم و یاد از یمن کنم

تنها به تاب شورش سودای کربلا
آشفته تر ز زلف شکن برشکن کنم

از باز پس افتادن عهد بلای وی
تا رستخیز سرزنش خویشتن کنم

او تشنه وگرسنه سزد جای آب و نان
من خاک و خون سرشته به هم در دهن کنم

دل سرد بر بقای تن از داغ یان غریب
در بنگه فناست روا گر وطن کنم

ذکر مصیبتی که خدا بایدش سرود
دارد کمال نقص بیانی که من کنم
دامان و دست و دیده و دل پاک کرده اند
اصحاب وی که ثوب ریا چاک کرده اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۹۰
گوهر بعدی:بند ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.