۱۲۵ بار خوانده شده

بند ۱۱۲

می گرید از غم تو فلک روزگارها
کاین آب ها روان بود از جویبارها

تا کار دوستان گنه کار بگذرد
از دست دشمنت به سر آمد چه کارها

بر سرو قامتان گلندام کوی تست
بر سرو صوت قمری وگلبانگ سارها

برغارت ریاض توگشتند نوحه گر
نالد اگر به طرف چمن ها هزارها

تا دست دی ز باغ تو گل ها به خاک ریخت
در دل خلیدکون و مکان را چه خارها

تا شد شقایق تو شبه گون ز تشنگی
گل های آتشین دمد از لاله زار ها

سیراب از اشک ما چو نشد تشنه ای چه سود
سیلم فرا گذشته ز سر و رنه بارها
از خویش امیدم آنکه نراند ز نشأتین
والی هشت روضه ولی خدا حسین
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بند ۱۱۱
گوهر بعدی:بند ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.