۹۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱ - شیخ سعدی فرماید

روز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
در جواب او

چون زرم بهر نوخریدن نیست
چاره جز کهنه را دریدن نیست

یک تن بی لحاف و زیر افکن
وقت آسایش آرمیدن نیست

هر بده روز میدرد رختی
انکه از جامه اش بریدن نیست

چند کردم بگرد خوان مزاد
بختم ازرخت غیر دیدن نیست

گاه پیچش زکهنگی دستار
برسرش طاقت کشیدن نیست

مسکنی نیست لایقم ورنه
فرشش از بهر گستریدن نیست

قاری از بس که موزه اش تنکست
برهش زهره دویدن نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - مولانا جلال الدین رومی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - خواجه عماد فقیه فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.