هوش مصنوعی: این متن شعری است که از دوری از معشوق و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. در آن، از ناتوانی جان در تحمل دوری از کوی جانان، نازکی و ظرافت جامه‌ها، و ناتوانی در تحمل بارهای عاطفی و طبیعی مانند برف و باران صحبت می‌شود. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی و فلسفی مانند تحمل آفات سماوی و هجران وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۲۹ - سید جلال الدین عضد فرماید

جان ما دوری زخاک کوی جانان برنتافت
کوی جانان از لطافت زحمت جان برنتافت
در جواب او

باقزی تن جامه چون با ماه کتان بر نتافت
تافته تاب رخ شرب زرافشان برنتافت

جامه بین در زیر سوزن کوبزانو چون فتاد
در قدمداری وروی از تیرباران برنتافت

مفرش ازعظم سقرلاط و سمور آمد بتنک
بود ملکی مختصر حکم دو سلطان بر نتافت

از مشلشل پیش والا گفت خسقی قصه
رای والا آن سخنهای پریشان برنتافت

چون کشد بر دوش بار یقه مقلب بگو
جامه کز نازکی بار گریبان برنتافت

جامه این لتهاکه از پوشیدن و شستن گرفت
فی المثل گر آستین برتافت دامان برنتافت

گر تحمل برد آفات سماوی را نمد
پوستین باری جفای برف و باران بر نتافت

روزی از سوزن نکرد الا که چون درهم کشید
برگ گل سرتیزی خار مغیلان برنتافت

بی وجود آسترزان تاب یکتائی نداشت
کز قرین خود چو (قاری) بار هجران برنتافت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸ - خواجه حافظ فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰ - شیخ سعدی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.