۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹ - خواجه حافظ فرماید

صوفی نهاد دام و سرحقه باز کرد
بنیاد مگر با فلک حقه باز کرد
در جواب او

خرم تنی که گوی شب از جامه باز کرد
پارا بنرمدست نهالی دراز کرد

با انکه یکدرم نتوان بست اندرو
دستار کهنه بین که مرا سرفراز کرد

منت پذیر کرد ززیلو که با نمد
از بوریاو پوستکت بی نیاز کرد

حقا که از حقیقت مسواک غافلست
حمل عمامه انکه بروی مجاز کرد

دامن فشاند بر قدک آندم تنم که دست
بر آستین صوف مربع دراز کرد

گر کسنه قیام بطاعت توان نمود
بیش و پس برهنه نشاید نماز کرد

قاری بکرد بالشک نازروی کت
آنکو نداد تکیه چه عشرت چه ناز کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸ - شیخ سعدی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - امیر حسن دهلوی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.