۱۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳ - خواجه حافظ فرماید

دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بود
تعبیر رفت کار بدولت حواله بود
در جواب او

والا بباغ رخت بدیدیم و لاله بود
بر جیب دکمهای درش همچو ژاله بود

آن جرم آل و لالی و گلگون بشاهدی
صد بار به زرنک گل و روی لاله بود

در بزم رخت می همه از رنک قرمزی
و زکله کلاه مغرق پیاله بود

دیدم بپرده شاهد والا که تافته
بر رویش از شرابه مشکین کلاله بود

اطلس عروس میشد و داماد کشته صوف
زابیاری و حریر خطیشان قباله بود

زیر کلاه بود خوش آنیده کله پوش
مانند ماه بدرو زهش همچو هاله بود

تشریفی رسید پس از شش مهم زغیب
و آن خود بقد جامه طفلی سه ساله بود

قاری بخواب دید سقرلاط یکشبی
تعبیر رفت چکمه و ماشا حواله بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲ - خواجه عماد فقیه فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴ - مولانا کمال الدین کاتبی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.