۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲ - خواجه عماد فقیه فرماید

تا دل سخن پذیر و سخن دلپذیر شد
جانرا ز وصل همنفسی ناگزیر شد
در جواب او

زآندم که در خریطه اطلس عبیر شد
خوشبوی گشت رخت و ببردلپذیر شد

گرمای گرم اگر نبود نیز داربه
تن را از وصل پیرهنی ناگریز شد

انکس که بر نهالی و کت خفت یکدمی
نگذشت هفته که ز اهل سریر شد

وان تن که او نیافت درین سرنخ نسیج
رختش بخلدسندس خضر حریر شد

از عشق وصل خرمی و چکمه و نمد
جبه جوان بر آمد و در پنبه پیر شد

دستار کوچک ار چه بزرگی بسر نهاد
هر کس که آن بدید بچشمش حقیر شد

از خرقه و عصا و کلاهی گزیر نیست
گیرم بترک شخص چو شیخ کبیر شد

قاری زیمن اطلس و کمخا جهان گرفت
آری گل از روایح گل چون عبیر شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱ - شیخ سعدی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳ - خواجه حافظ فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.