هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از شور و اشتیاق فراوان عاشق به معشوق سخن میگوید. شاعر از حالاتی سخن میگوید که در قالب کلمات نمیگنجد و از اسرار و رازهایی پرده برمیدارد که درک آنها برای همگان ممکن نیست. همچنین، او از تنگنظری و محدودیتهای دنیوی گریزان است و به والایی و سبکروحی میاندیشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به دانش ادبی و بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۷۵ - سید نعمت الله فرماید
مرا حالیست با جانان که جان در بر نمیگنجد
مرا سِرّیست با دلبر که دل در بر نمیگنجد
در جواب او
به گرما گر شود مویینه مویی درنمیگنجد
برون از جامه کتان مرا در بر نمیگنجد
چه حالات است در تشریف هرکس درنمییابد
چه اسرار است در دستار در هر سر نمیگنجد
به نزد اطلس و والا خیال شده بافی کن
که در جمع سبکروحان پریشان درنمیگنجد
تو هر عطری که میسوزی به زیر دامن جامه
ز شوق سوختن آن عطر در مجمر نمیگنجد
حریف صوف و کمخایم ندیم حبر و خارایم
مَحامِدگوی والایم سخن دیگر نمیگنجد
اگر باشد نهالی نرمدست و جامه خواب شرب
تفت از خرمی زیبد که در بستر نمیگنجد
ز بس رخت زمستانی که قاری در بر آورده
به هر بابی که در میآید او بر در نمیگنجد
مرا سِرّیست با دلبر که دل در بر نمیگنجد
در جواب او
به گرما گر شود مویینه مویی درنمیگنجد
برون از جامه کتان مرا در بر نمیگنجد
چه حالات است در تشریف هرکس درنمییابد
چه اسرار است در دستار در هر سر نمیگنجد
به نزد اطلس و والا خیال شده بافی کن
که در جمع سبکروحان پریشان درنمیگنجد
تو هر عطری که میسوزی به زیر دامن جامه
ز شوق سوختن آن عطر در مجمر نمیگنجد
حریف صوف و کمخایم ندیم حبر و خارایم
مَحامِدگوی والایم سخن دیگر نمیگنجد
اگر باشد نهالی نرمدست و جامه خواب شرب
تفت از خرمی زیبد که در بستر نمیگنجد
ز بس رخت زمستانی که قاری در بر آورده
به هر بابی که در میآید او بر در نمیگنجد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴ - مولانا کمال الدین کاتبی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶ - امیر حسین دهلوی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.