هوش مصنوعی: این متن شعری از طالب آملی است که با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند موج، دریا، خرقه صوفی و قماش، به بیان حالات متغیر و متناقض انسان می‌پردازد. شاعر خود را گاه موج و گاه دریا می‌داند و از نرمی و لطافت حریر و سختی سقرلاط سخن می‌گوید. او همچنین به جایگاه خود در شعر و حکمت اشاره می‌کند و خود را هم‌تراز والا و قاری می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۶ - سید نعمت الله فرماید

غرقه بحر بیکران مائیم
گاه موجیم و گاه دریائیم
در جواب او

خرقه صوف موجزن مائیم
طالب در جیب زیبائیم

ما نهادیم زان دکان قماش
که گزی را بنرمه بنمائیم

همچو قطنی بنرمدست حریر
چون مختم ندیم کمخائیم

تا بدیدیم چشمه مدفون
در بصارت بعین بنمائیم

در بهای قماش هندستان
کرده دهلی ذل چو دریائیم

چون سقرلاط وصوف در چکمه
گاه شیبیم و گاه بالائیم

تا بارمک شدیم محرم خاص
همچو اطلس ببخت والائیم

همچو والا درین صفت قاری
بر سر حکم شعر طغرائیم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵ - و من بدایع خیالاته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷ - خسرو دهلوی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.