هوش مصنوعی: این شعر از عشق، دوری و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از ترس چشم‌زخم، از پوشیدن لباس در مهتاب خودداری می‌کند و از هجران و فراق شکایت دارد. او به دنبال قدی دیگر است و از دست‌نیافتن به معشوق گلایه می‌کند. در بخشی دیگر، شاعر از سرفرازی و بلندپروازی خود می‌گوید و از مدح دیگران خودداری می‌کند، بلکه به توصیف شاه می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۸ - وله قدس الله روحه

بچرخ میرسد از عشق تار قزآهم
زهجر جامه چو صابون در آب میکاهم

بماهتاب نپوشم کتان که میترسم
که چشم زخم رسد بر لباس از ماهم

گهی که جامه ببالای من برد خیاط
قدی دگر ز برای اضافه میخواهم

منی که دل ننهادم بشاهد بازار
فغان که بسته والا ببرد از راهم

زسرفرازی دستار بندقی چه عجب
بعقدش ار نرسیدست دست کوتاهم

نداشت مرتبه و قدر و پایه قاری
بوصف خیمه و خرگه بلند شد جاهم

نمی‌کنم چو گدایان همیشه مدح کدک
به ملکت سخن از وصف چارقب شاهم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷ - خسرو دهلوی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹ - خواجه حافظ فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.