۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۹ - شیخ کمال الدین خجند فرماید

شب که زحسرت رخت روی بماه کرده ام
سوخته ماه و زهر را بسته چو آه کرده ام
در جواب آن

هیئات چتر و خیمه را چونکه نگاه کرده ام
گاه نظر بمهرو گه روی بماه کرده ام

هر که برخت خوش مرا کرده تواضعی نخست
درسر و پا و وضع او نیک نگاه کرده ام

در بر هر تنی کند خازن بخت خلعتی
بنده برهنه داشته تا چه گناه کرده ام

کفتمش این جمال تو ای گل اطلس از کجاست
گفته که حاصل اینهمه من زگیاه کرده ام

هست عمامه و کله صورت دلوو ریسمان
نسبت جیب کرد هم بر سر چاه کرده ام

قاری از ین لباسها گشت چو جامه روشناس
کسب زوصف رختها دولت و جاه کرده ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸ - سید نعمت الله فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰ - خواجه عماد فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.