۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶ - مولانا جلال طبیب فرماید

بده ساقی شراب لایزالی
بدست عاشقان لاابالی
در جواب آن

زبالاافکن شرب و نهالی
شدم سرپا برهنه لاابالی

بدستان آن علم از زر نظرکن
کان الشمس فی جوف الهلال

کسی کز رخت کهنه حسن نوجست
اضاع العمر فی طلب المحال

هوای حجله داری شب مکن خواب
و من طلب العلی سهر اللیالی

درر از بحر حبر موج زن جوی
یغوص البحر من طلب اللالی

اگر خواهی بزرگی بغچه میکش
بقدر الکد یکتسب المعالی

چو گیرم آستینهای سقرلاط
فما اذری یمینی عن شمالی

مشلشل نیز هم در پرده میگفت
ووافقنی اذا شوشت حالی

زخاک ره بخرگه گفته زیلو
ترحم ذلتی یاذالمعالی

عمل کن بر بنات فکر قاری
که تا ازین نمط خصمان بمالی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵ - سلمان ساوجی فرماید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷ - مولانا عبیدزاکانی فرماید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.