هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات خود در مورد دوری و نزدیکی معشوق صحبت میکند. او از خوابی که به عاریت گرفته شده است شکایت دارد و اشاره میکند که اگر معشوق برای کار یا شادی نزد او میآمد، این احساسات منفی وجود نداشت. همچنین، او از کمبودهای مادی خود میگوید اما تأکید میکند که با حضور معشوق در مناسبتهای خاص مانند عید یا بهار، این کمبودها برایش بیاهمیت میشود.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۲۷
از رخوتم عاریت کردی طلب
(چون برم از پیش یاری آمدی)
از فراش خانه هیچم کم نبود
(گر بمن خرم نکاری آمدی)
جامه بودی مرا از صوف نیز
(چونکه عیدی یا بهاری آمدی)
مانده ز آنها جامه خواب یک بر آب؟
(هم نماندی گر بکاری آمدی)
(چون برم از پیش یاری آمدی)
از فراش خانه هیچم کم نبود
(گر بمن خرم نکاری آمدی)
جامه بودی مرا از صوف نیز
(چونکه عیدی یا بهاری آمدی)
مانده ز آنها جامه خواب یک بر آب؟
(هم نماندی گر بکاری آمدی)
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.