هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر یا داستان نمادین است که از عناصر مختلفی مانند کلاه دوگوش، صوفی، پشم و پنبه استفاده می‌کند تا مفاهیمی مانند قدرت، حکومت، وحدت و اختلاف را به تصویر بکشد. شخصیت‌های مختلفی مانند صوفی، کمخا، و نمدسان درگیر ماجراهایی هستند که به انتقال پیام‌های اخلاقی یا اجتماعی منجر می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم نمادین و پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات تمثیلی دارد. همچنین ممکن است برخی اشارات سیاسی یا اجتماعی برای خوانندگان جوان نامفهوم باشد.

بخش ۶ - در آگاه شدن کمخا از مخالفت آن رختها و بخود پیچیدن

کلاهی دو گوشی زناگه بگوش
ستاده همی بود آنجا خموش

ازان رختها این حکایت شنید
سراسر ازیشان سخنها کشید

شد آنجمله را کرد صاحب وقوف
که خواهند شاهی سپردن بصوف

باردوی کمخا در آمد چو گرد
فراویز وار اینخبر پهن کرد

بکمخا چو روشن شد اینشرح حال
برآمد زغم سرخ و گلگون و آل

بکمسان ونخ گفت این طرفه تر
که از یک گریبان بر آید دوسر

هزارش سرار صوف بالا بود
درازی او همچو پهنا بود

بدامان جاهم نخواهد رسید
من آنکس که این بندک آنجا کشید

نمدسان بمالم کنم تخته بند
ستاده جل از وی بمانم نژند

بوی آتش از قرمزی در زنم
بلادش چو پنبه بهم برزنم

کسی کوکه گوید بآن ناشناس
بهر کس پلاس و بماهم پلاس

به پیری چنین داغ میری نگر
که پشمینه پوشی بود تا جور
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵ - درسر کشیدن رختها وصوف را بروی کمخا کشیدن
گوهر بعدی:بخش ۷ - تعرض کردن حبر با مخیل در مجلس کمخا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.