هوش مصنوعی: شاعر در این متن، حالتی از سرمستی و عشق را توصیف می‌کند که در حضور معشوق تجربه می‌شود. او از مستی ناشی از نگاه معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حضور معشوق چنان تأثیری دارد که همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. شاعر همچنین به گذرا بودن لحظات و بی‌توجهی به جهان در حضور معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۶۸

یک امشبی که تویی در برابرم سرمست
گمان مبر که خبر از وجود خویشم هست

نشسته ای تو، من و شمع ایستاده به پای
تو مست باده و من مست چشم باده پرست

قسم به جان تو کز جان و از جهان برخاست
هر آنکه یک نفس از روی عیش با تو نشست

نهاد دل به تو و از همه جهان برداشت
گشاد در به تو و بر رخ دو عالم بست

به خواب نیز نمی آید این خیال که تو
نشسته باشی و من ایستاده جام بدست

گذشت کار حبیب این زمان چه می خواهی
فتاد ماهی در آب و رفت تیر از شست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.