هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از دل‌بستگی به معشوقی می‌گوید که با وجود رفتارهای ناپسند و بی‌اعتنایی، همچنان مورد علاقه است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند حسرت، پشیمانی، و تأثیرات منفی معاشرت با نااهلان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات غیرمستقیم به رفتارهای ناپسند (مانند عربده‌گری) وجود دارد که مناسب گروه‌های سنی پایین نیست.

شمارهٔ ۹۷

کس نیست که از لعل تو دشنام شنیده است
وز حسرت آن لب، لب خود را نگزیده است

رخ سرخ و لبت سبز و کبود است و بگور است
آن روی که بوئیده و آن لب که مکیده است

آن لعل ز گفتار بگو بهر چه رفته است
و آن رنگ ز رخسار بگو از چه پریده است

می خورده و ساغر زده و عربده کرده
بیخود شده وز خانه ببازار دویده است

صد بار بدو گفته ام از صحبت نا اهل
پرهیز کن، اما چه کنم خود نشنیده است

این خانه به تاراج شد این خیمه بیغما
چون خانه خدا سفره چنین عام کشیده است

این میوه خورد آنکه چنین رخنه نموده است
این گنج برد آنکه چنین نقب بریده است

شیرین شده آن غوره که دیروز ترش بود
فرداش بچینند که امروز رسیده است

یکروز ببینی که گریبان تو گیرد
این خون که بدامان من از دیده چکیده است

یکروز بپرسی که بپای تو خلد باز
این خار که در چشم من از مژه خلیده است

غیر از دل مجروح حبیبت که در آنشهر
زآمیزش اغیار ز کوی تو رسیده است

صیدی دگر از قید کمند تو نجسته است
مرغی دگر از دام هوایت نپریده است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.