هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر با معشوق خود گفت‌وگو می‌کند و از ویژگی‌های او مانند زلف هندویش، لعل لبش، جادوی چشمانش و... سخن می‌گوید. معشوق در پاسخ‌ها گاهی با طنز و گاهی با جدیت پاسخ می‌دهد و از حالات مختلف خود مانند مستی، خمار، پرستاری و... می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم مانند مستی و خمار نیاز به درک بالاتری دارند.

شمارهٔ ۱۲۵

گفتمش هندوی زلفت، گفت طراری کند
گفتمش جادوی چشمت گفت عیاری کند

گفتمش لعل تو خواهد کرد کام دل روا؟
باز گفت آری کند لیکن بدشواری کند

گفتمش بیمار عشقت را چو جان آمد بلب
گفت لعل جانفزای من پرستاری کند

گفتمش هندوی سرمستت بود دائم خراب
گفت مخمور است و گاهی نیز خماری کند

گفتم آن طوق معنبر چیست بر گردن ترا؟
گفت تسبیح است و گاهی نیز زناری کند

گفتم آن ترک قدح نوشت بود پیوسته مست
گفت در مستی نگاهش کار هشیاری کند

گفتمش آخر کند درد دل ما را دوا
لعل خندانش تبسم کرد و گفت آری کند

گفتم آن شیخ مزور در چه تدبیر است، گفت
گاه صید خانگی گه صید بازاری کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.