هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، با استفاده از استعاره‌های زیبا و تصاویر شاعرانه، به توصیف عشق و فراق می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند شیر، نخجیر، تیر، تیغ، شمشیر و زوبین برای بیان قدرت و تأثیر عشق استفاده می‌کند. همچنین، از زلف، ابرو و مژگان معشوق به عنوان سلاح‌های عشق یاد می‌کند. در ادامه، شعر به درد فراق و ویرانی ناشی از آن اشاره دارد و از بی‌ثمر بودن تلاش برای آرامش دل سخن می‌گوید. در پایان، شاعر از دیوانگی عشق و بهای گزافی که برای آن پرداخته سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند تیر، تیغ و شمشیر ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۸۹

در دشت مرو بصید نخجیر
در شهر بیا و صید کن شیر

سرها سپر است، اگر کشی تیغ
دل ها هدف است، اگر زنی تیر

مژگان تو خود بس است زوبین
ابروی تو خود بس است شمشیر

زلف تو بخواب دیدم و رفت
از تیره شب فراق تعبیر

گفتم که مگر فرو نشانم
این آتش دل بآب تدبیر

هر خانه زیاد گشت ویران
آباد نمی شود بتعمیر

شاید که بعاقلان بگویند
دیوانه گسسته باز زنجیر

دادم ببهای بوسه ای جان
دیگر چه دهم برای توفیر
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.