هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به توصیف لحظات عاشقانه و آرزوی نزدیکی با معشوق میپردازد. او از شبزندهداری، بوسهها و شیرینیهای عشق سخن میگوید، اما در نهایت به محال بودن این آرزوها به دلیل وجود رقیب اشاره میکند. شاعر عشق را راهی پرخطر توصیف میکند که عاشق در آن از همه چیز میگذرد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'بوسه' و 'تنگی کمر' ممکن است نیاز به درک بالاتری از روابط عاطفی داشته باشد.
شمارهٔ ۱۹۰
چه خوش است آنکه شبی از سر شب تا بسحر
با تو خسبیم بیک بالش و در یک بستر
بر نگیریم سر از بالش تا بانگ خروس
بر نداریم سر ار بستر تا گاه سحر
بخوریم از دهن تنگ توهی نقل و نبات
ببریم از لب گلبرگ توهی قند و شکر
گه ببوسیم بشوخی ز دهانت چه قدح
گه بگیریم ز تنگی بمیانت چه کمر
لیکن این حال محال است که از جور رقیب
نتوانم بگذرگاه بروی تو نظر
گر میسر شود، از دوست ندارم امید
ور تصور شود، از بخت ندارم باور
هر چه آید بسر از دوست نشاید گله کرد
کوی عشق است و ره مشغله و جای خطر
عاشق از جا نرود گر همه یکجا برود
عقل و دین و دل و جان، مال و منال و سرو زر
با تو خسبیم بیک بالش و در یک بستر
بر نگیریم سر از بالش تا بانگ خروس
بر نداریم سر ار بستر تا گاه سحر
بخوریم از دهن تنگ توهی نقل و نبات
ببریم از لب گلبرگ توهی قند و شکر
گه ببوسیم بشوخی ز دهانت چه قدح
گه بگیریم ز تنگی بمیانت چه کمر
لیکن این حال محال است که از جور رقیب
نتوانم بگذرگاه بروی تو نظر
گر میسر شود، از دوست ندارم امید
ور تصور شود، از بخت ندارم باور
هر چه آید بسر از دوست نشاید گله کرد
کوی عشق است و ره مشغله و جای خطر
عاشق از جا نرود گر همه یکجا برود
عقل و دین و دل و جان، مال و منال و سرو زر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.