هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالت مستی و دیوانگی خود سخن می‌گوید و احساس بی‌خودی و سردرگمی را بیان می‌کند. او به تصاویری مانند موج، تیر، ماهی و صیاد اشاره می‌کند تا وضعیت خود را توصیف کند و در نهایت از خداوند طلب کمک می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۲۲

چنان دیوانه و بیهوش و مستم
که از مستی نمیدانم که هستم

تو پیمودی قدح عذرم درست است
اگر می خوردم و ساغر شکستم

چو موج افتان و خیزان میروم مست
ولی بحرم اگر در خود نشستم

چو گردم گرد صحرا، لیک اگر باد
نشیند از سرم، چون خاک پستم

چو تیرم بر هدف خواهم نشستن
گر از دست کمانداران بجستم

چو ماهی میدوم با سر سوی بحر
گر این صیاد بگذارد ز شستم

ز بام خود بدام خود فتادم
گر از قید خودی جستم، برستم

خدا را ای خداوندان رحمت
که من دیوانه و حیران و مستم

ندارد قوت برخاستن پای
بده ای راهرو دستی بدستم

تو بگشا کز ره بیدانشی من
بدست خویش پای خویش بستم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.