هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالتی از سردرگمی، بی‌هدفی و احساس حقارت سخن می‌گوید. او خود را میان مسجد و دیر سرگردان، بی‌دانش و بی‌دل می‌داند و از این که نه راه مردم را می‌پیماید و نه راه حق را، اظهار ناتوانی می‌کند. شاعر با بیان این که راهی به سوی درگاه الهی ندارد، خود را اسیر، دردمند و بی‌نوا توصیف می‌کند و تنها راه نجات را در گدایی به درگاه خدا می‌بیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، بیان احساسات عمیق مانند سردرگمی وجودی و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۲۹

خداوندا عجب شوریده رائیم
چنین بیدانش و بیدل چرائیم

یکی پوید ره مسجد، یکی دیر
از این سو رانده زان سومانده مائیم

نه راه خلق پویان نی ره حق
نمیدانم در این عالم کرائیم

حقیر و ناتوان و زار و بی ریا
اسیر و دردمند و بی نوائیم

بسوی درگهت راهی نداریم
جز این ره که تو شاهی ما گدائیم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.