هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حالات درونی و سردرگمی‌های خود سخن می‌گوید. او احساس می‌کند بین شک و یقین، نور و ظلمت، آسمان و زمین، کفر و دین گیر افتاده است. همچنین از وجود موجوداتی مانند شیر، مار، دیو و روباه در وجود خود یاد می‌کند که نماد نیروهای درونی و وسوسه‌ها هستند. او به‌ظاهر خود را گم‌کرده و هویت خود را نمی‌شناسد و تنها به رحمت خدا امید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از نمادها و استعاره‌ها (مانند دیو، مار، روباه) ممکن است برای کودکان ترسناک یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۳۲

در این خرمن گدائی خوشه چینم
گدایان دگر دائم بکینم

فزون رفت از شب و روزم چهل سال
که پا بند اندر این شک و یقینم

بدین درگه ز پستی وز بلندی
ندانم کاسمانم یا زمینم

نمیدانم ز نور یا ظلامم
نمیدانم زکفرم یا ز دینم

بدان سویم که میل خواجه باشد
نمیدانم در آنم یا در اینم

وطن بنموده خوکی در سرایم
هجوم آورده شیری بر عرینم

ستاده دیوی اندر آستانم
فتاده ماری اندر آستینم

نمیدانم سلیمان یا هریمن
شد از از روز ازل نقش نگینم

ز آدم زاده ام، مانند آدم
همیشه در فغان و در حنینم

بغیر از ربنا انا ظلمنا
نباشد نغمه قلب حزینم

یکی روباه حیلت گر ز جادو
فتاده روز و شب در پوستینم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.