هوش مصنوعی: این شعر از عاشقانه‌های کلاسیک فارسی است که در آن شاعر از آمدن معشوقه در سحرگاه با حالتی مستانه و ویرانگر سخن می‌گوید. معشوقه با شمشیر جفا و چهره‌ای افروخته ظاهر می‌شود و همه چیز را به هم می‌ریزد. شاعر از ویرانی‌های عشق و بی‌وفایی معشوقه شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و استعاره‌های عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند شمشیر جفا و ویرانی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۹۳

ترکانه سحر تاخته آمد بسر من
شمشیر جفا آخته آمد بسرمن

با چهره افروخته آمد ببر من
با قامت افراخته آمد بسر من

یکباره بزد رخت حریفان و بدر برد
آن دزد که نشناخته آمد بسر من

آن خانه برانداز که با عشوه و باناز
صد خانه برانداخته، آمد بسر من

صد جامه تقوی و دو صد جامه زناموس
یکباره بپرداخته، آمد بسر من

آشفته و مستانه بناگاه سحرگاه
با زلف نگون ساخته آمد بسر من

در محفل یاران دغل بار، بمستی
صد نردهوس باخته، آمد بسرمن
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.