هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و هجران معشوق سخن میگوید. او از زیبایی لبهای معشوق، درد فراق، و تأثیر عشق بر هوشیاران و مستمندان میسراید. همچنین، تضاد بین وصل و هجر را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه عشق میتواند زندگی را به بهشت یا جهنم تبدیل کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای عمیق و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۰۲
آن لعل لب و دهان خندان
مپسند چنین خموش چندان
آخر نمکی بپاش از آن لب
بر ریش درون دردمندان
ما دیده بکس نمیگشائیم
چشم تو نموده چشم بندان
آن مست بگو چسان ربوده است
آرام و قرار هوشمندان
وصل تو وشوق آب و آتش
عشق تو و صبر مستمندان
با هجر تو گلشن است گلخن
با وصل تو گلشن است زندان
از عشق تو مست هوشیاران
در پای تو پست سر بلندان
از حسرت آن لبان حبیب
بسیار گزیده لب بدندان
مپسند چنین خموش چندان
آخر نمکی بپاش از آن لب
بر ریش درون دردمندان
ما دیده بکس نمیگشائیم
چشم تو نموده چشم بندان
آن مست بگو چسان ربوده است
آرام و قرار هوشمندان
وصل تو وشوق آب و آتش
عشق تو و صبر مستمندان
با هجر تو گلشن است گلخن
با وصل تو گلشن است زندان
از عشق تو مست هوشیاران
در پای تو پست سر بلندان
از حسرت آن لبان حبیب
بسیار گزیده لب بدندان
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.