هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تاریکی و وحشت شب میگوید و خود را اسیر دیو و غول میداند. او از نبودن صدای انسان یا زنگها در این بیابان تاریک شکایت دارد و اشاره میکند که در چنین شرایطی، حتی افسون یا زنجیر نیز نمیتواند بر مارها و شیرها غلبه کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و توصیفات تاریک و غمگین است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم یا ناراحتکننده باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده مانند دیو و غول نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.
شمارهٔ ۳۰۳
بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون
خدای را مددی ای دلیل راهنمون
شب است و روی زمین تیره و فلک تیره
جهانیان همه اندر بپرده سیه گون
همه زئاثر شیر و همه زلازل غول
نه بانگ مرد و نه صوت جرس در این هامون
هزار شیر و یکی را نمیتوان زنجیر
هزار مار و یکی را نمیتوان افسون
خدای را مددی ای دلیل راهنمون
شب است و روی زمین تیره و فلک تیره
جهانیان همه اندر بپرده سیه گون
همه زئاثر شیر و همه زلازل غول
نه بانگ مرد و نه صوت جرس در این هامون
هزار شیر و یکی را نمیتوان زنجیر
هزار مار و یکی را نمیتوان افسون
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.