هوش مصنوعی:
این شعر از اندوه و حسرت انسان درگیر با افکار و تیمارهای بیپایان سخن میگوید. شاعر با پرسشهای مکرر از مخاطب میپرسد که چرا با وجود آسانی کار دو جهان، باز هم خود را درگیر دشواریها و نگرانیها میکنی. او اشاره میکند که همه جهان در فکر و کار تو هستند، اما تو بیخبر و بیکار هستی. در پایان، با اشاره به حضور مسیحا به عنوان شفاخانه، از مخاطب میپرسد که چرا با وجود این همه کمک، باز هم بیمار و بیعار هستی.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و آن را درک نمایند.
شمارهٔ ۳۳۳
از فکرت و اندیشه در آزار چرائی
از حسرت و اندوه چنین زار چرائی
کار دو جهان را که بدینسان بود آسان
بیهوده بخود کرده تو دشوار چرائی
گیتی همه اندیشه و تیمار تو دارند
تو خویش در اندیشه و تیمار چرائی
عالم همه در فکر تو و کار تو بیخود
تو بیخبر و بیخود و بیکار چرائی
اکنونکه شفاخانه نهاده است مسیحا
ای کاهل بیعار تو بیمار چرائی
از حسرت و اندوه چنین زار چرائی
کار دو جهان را که بدینسان بود آسان
بیهوده بخود کرده تو دشوار چرائی
گیتی همه اندیشه و تیمار تو دارند
تو خویش در اندیشه و تیمار چرائی
عالم همه در فکر تو و کار تو بیخود
تو بیخبر و بیخود و بیکار چرائی
اکنونکه شفاخانه نهاده است مسیحا
ای کاهل بیعار تو بیمار چرائی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.