هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و هجران معشوق می‌نالد و از تلخی‌ها و شیرینی‌های عشق سخن می‌گوید. او از دوگانگی رفتار معشوق (گاه نزدیک و گاه دور) شکایت دارد، اما با وجود همه رنج‌ها، عشق را گوارا می‌داند و معشوق را جوهر دلداری و روح وفا می‌خواند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌های شراب و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب تلقی شود.

شمارهٔ ۳۵۵

در ده قدح باده که با زخم فراقی
مرهم نشود دل مگر از رطل عراقی

دیروز مرا وصل تو گر ساقی جان بود
امروز چه افتاد که شد هجر تو ساقی

می باز نگیری بگه وصل و گه هجر
تو باقی و جام و خم و مینای تو باقی

از ما نکشی پای که با ما همه لطفی
با ما نشوی جفت که از ما همه طاقی

با مائی و بیمائی و نزدیکی و دوری
چه تلخ و چه شیرین که گوارا ابمذاقی

مانند پری گاه نهان در دل شیشه
چون شیشه می، گاه عیان بر لب طاقی

بی سابقه در محفل هر کس بنهی گام
از رحمت و از لطف که بی کرو نفاقی

من از تو ننالم، ز دل خویش بنالم
تو جوهر دلداری و تو روح وفاقی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.