هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی است که در آن شاعر از رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به عشق الهی سخن می‌گوید. او از شستن دل از غیر خدا و طلب حقیقت از لوح صاد سخن می‌گوید، سپس به توصیف لحظات روحانی و عشق الهی می‌پردازد که با بوسه‌های معنوی و ساغرهای نورانی همراه است. در نهایت، شاعر به دیدار خداوند و لطف او اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شعری قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۱

دل چو شستم ز غیر نقش ادب
گفت ما را ز لوح صاد طلب

چون ز اصل و نسب شدم فارغ
گفت لایق شدی بما فارغب

اولم باده داد و سرخوش کرد
بعد از آنهم نهاد لب بر لب

بوسها داد بر دهان دلم
با لب خویش داشت عیش و طرب

سحری بود دیدمش روشن
روی چون آفتاب مه منصب

گفت پرورده ام بشیر و شکر
گفتمش لطف کرده ی یارب

ساغری داد پر ز بدر منیر
می روح القدس نه آب عنب

در کشیدم همه خدا دیدم
خواند بر جانم آیت اقرب

چشم کوهی ندیده در شب و روز
جز رخ و زلف او بروز و به شب
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.