۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

هر صبا از چرخ آمد آفتاب مه نقاب
روی بنماید که هستم نور آن عالیجناب

با همه ذرات عالم در حدیث آمد خموش
گوید ای اولاد من چون نی تو در آب و تراب

گل سئوال از بلبل شیدا کند کین ناله چیست
عنچه بگشاید دهن گوید سئوالشرا جواب

در دهان بلبل ای گل صد زبان بگشاده
تا بگوئی وصف حسن خویشتن با شیخ و شاب

وه که پیش شمع رخسار جمالش تا بروز
همچو پروانه دل سوزان ما می‌شد کباب

کوهی دیوانه دل شد مست و لایعقل بماند
چون کشید از جام ساقی باده با چنگ و رباب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.