۱۱۰ بار خوانده شده
همسایه ی آفتاب ماه است
همسایه ی آدمی اله است
در جان و تن تو آب حیوان
چون مردم دیده در سیاه است
در ملک وجود غیر حق نیست
در دعوی ما خدا گواه است
دیدم به درون دیده او را
از دیده ی دیده در نگاه است
جسم تو ز خاک و جان ز خورشید
خورشید میان خاک راه است
زان سوخت ز آفتاب رویش
در سایه ی زلف او پناه است
کوهی همه شب چو شمع بر ما
در گریه ی زار و سوز و آه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
همسایه ی آدمی اله است
در جان و تن تو آب حیوان
چون مردم دیده در سیاه است
در ملک وجود غیر حق نیست
در دعوی ما خدا گواه است
دیدم به درون دیده او را
از دیده ی دیده در نگاه است
جسم تو ز خاک و جان ز خورشید
خورشید میان خاک راه است
زان سوخت ز آفتاب رویش
در سایه ی زلف او پناه است
کوهی همه شب چو شمع بر ما
در گریه ی زار و سوز و آه است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.