هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و از تأثیرات عمیق این عشق بر روح و جان خود می‌نویسد. تصاویری مانند نوشیدن باده از چشم معشوق، تبدیل شدن خون دل به شراب، و سوختن همه موجودات از نور طلعت معشوق، نشان‌دهنده شدت این عشق و حالات عرفانی است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۷

بیاد لعل تو خون دلم شراب شود
چو باده چشم تو نو شد جگر کباب شود

ز خوندل که دو چشم تو باده می نوشد
فغان و ناله ز خون چون نی و رباب شود

در آن شبی که شراب از لب حبیب خورم
ز عکس ساعد او ساغر آفتاب شود

ز نور طلعت او سوخت هر چه موجود است
بغیر زلف که بر روی او نقاب شود

چو هر چه هست همه اوست ظاهرو باطن
بیا بگو که برای چه در حجاب شود

به بین بآدم خاکی که هست گرد آلود
به بین که آینه ذات او تراب شود

بعالم جبروت است جان کوهی محو
چو دید خانه تن عاقبت خراب شود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.