هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی از درد فراق و عشق سخن می‌گوید، جایی که عاشق از جدایی معشوق رنج می‌برد و معشوق از خون دل او می‌نوشد. شاعر از سوختن در آتش عشق و تسلیم شدن دل به خداوند می‌گوید و اشاره‌ای به جذابیت‌های معشوق و تأثیر آن بر جهان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'باده ز خون دل' و 'جگر پرخون' ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹۸

آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون برد
رونق باغ و چمن را برخ گلگون برد

لب او باده ز خون دل ما می نوشد
چشم آن شوخ کباب از جگر پرخون برد

غیر حق هیچکسی چون نبرد دل از دست
دل خود ذات خداوند جهان بیچون برد

چارچوب تنم از آتش دل پاک بسوخت
تا از این شش جهتم بخت مرا بیرون برد

برده بود او ز ازل جان و دل مشتاقان
نتوان گفت که این حضرت او اکنون برد

در خم زلف تو پیوسته بخلوت بنشست
کوهی از هر دو جهان بادل خود یکسون برد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.