۱۰۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

عشق داریم بدیدار تو ایجان بهوس
نکنم از غم دیدار تو جاویدان بس

مردم دیده عشاق تو را می بینم
روشن است از مه رخسار تو چشم همه کس

عشق دریاست بر او هر دو جهان کف باشد
جان ما بحر محیط است و تن خاک چو خس

روی از آینه هر دو جهان است ایدل
دم فروبند و در آئینه نگهدار نفس

بسکه کوهی بهوای تو بگرید چون ابر
رود از دیده او دجله جیحون و ارس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.