۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۲

آمد آن دلبر قلندر روش
فارغ از مصحف و عمامه وفش

سوخت ادراک علم و فتوی را
بمی ارغوان چون آتش

ساغری پرشراب احمد کرد
لب او گفت بی دهان در کش

تا بدیدم جمال ساقی را
شدم از چشمهای او سرخوش

دید ساقی که خورده شد جامی
گفت کوهی تو می کنی خوش خوش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.