هوش مصنوعی:
در این متن، شاعر از دیدار معشوقهای قلندر و آزاده سخن میگوید که فارغ از قید و بندهای ظاهری مانند مصحف و عمامه است. معشوقه با شراب ارغوانی و نگاه سحرآمیز خود، شاعر را سرمست میکند و او را از ادراک و فتواهای عادی دور میسازد. ساقی نیز با دیدن این حالت، شاعر را به نوشیدن بیشتر تشویق میکند.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عرفانی و استفاده از نمادهای شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک عمیق این مضامین نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۴۲
آمد آن دلبر قلندر روش
فارغ از مصحف و عمامه وفش
سوخت ادراک علم و فتوی را
بمی ارغوان چون آتش
ساغری پرشراب احمد کرد
لب او گفت بی دهان در کش
تا بدیدم جمال ساقی را
شدم از چشمهای او سرخوش
دید ساقی که خورده شد جامی
گفت کوهی تو می کنی خوش خوش
فارغ از مصحف و عمامه وفش
سوخت ادراک علم و فتوی را
بمی ارغوان چون آتش
ساغری پرشراب احمد کرد
لب او گفت بی دهان در کش
تا بدیدم جمال ساقی را
شدم از چشمهای او سرخوش
دید ساقی که خورده شد جامی
گفت کوهی تو می کنی خوش خوش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.